Mahmoud Lofti (محمود لطفی) has been an Actor in the following movies: O Iran (1990), Mother (1989), Bondservant (1978), Ignorance Days (1977), Bread and Salt (1977) and more. محمود لطفی به عنوان بازیگر در برخی فیلمها مشارکت کرده است: زر خرید درباره آن است که: بهزاد هفت جان با گروه کریم همکاری می کند که کارشان توزیع مواد مخدر بین جوانان است. گروه رقیب به سرپرستی جلال با بهزاد تماس می گیرند و از او می خواهند که کریم و افراد را به پلیس لو بدهد. پس از آن بهزاد با جلال همکاری می کند و نامزدش سوسن را به همکاری با گروه جلال ترغیب می کند. سوسن پس از اطلاع از وظیفه ای که به او محلول شده از همکاری تن می زند و سر راه رشید، فریدون فسقلی و کاس آقا قرار می گیرد. آنها او را در زایشگاه بستری می کنند که پسری به دنیا می آورد، و نامش را بهروز می گذارد. بهزاد با توطئه جلال و افرادش به حبس می افتد و سوسن فرزندش را بزرگ می کند. سالها بعد بهروز با مشارکت همکار جلال سر راه جلال قرار می گیرد و حاضر به همکاری با آنها می شود. در این اثنا بهزاد از زندان آزاد می شود و پس از اطلاع از سلامت زن و فرزندش به جستجوی آنها می پردازد. جلال بهروز را نسبت به بهزاد بدگمان می کند؛ اما با مداخله ی پلیس جلال، دستگیر و بهروز و بهزاد و سوسن زندگی جدیدی را آغاز می کنند. در این فیلم محمود لطفی با اسدالله یکتا,
...جمشید حیدری, جواد گلپایگانی, ملیحه نصیری, علی اکبر طوفان پناه, علی میری, منوچهر وثوق, شادی آفرین, رضا غیاثی, جوانه جلیل وند, کریم قاجار, رعنا صفوی, منوچهر والی زاده, رضا صفایی, بهروز شاهین فر, رضا انجم روز, بهروز مقدم, گالوست گورکیان همکاری کرده است. روزهای بی‌خبری درباره آن است که: غمزه خانم زن بیوه ای است كه با دختر نوجوانش زندگی می كند. او برای تأمین زندگی و تحصیل دخترش به تمام خواستگارانش برای ازدواج پاسخ مثبت می دهد. یك مرد اصفهانی و رضا ثروتشان را بی دریغ به پای غمزه خانم می ریزند، و یك مرد ساده دل شمالی كلفتی را برای او استخدام می كند تا اوقات خلوت غمزه خانم را پر كند. دو مرد دیگر نیز كه خود را تنها خواستگاران غمزه خانم می پندارند حاضر به هرگونه فداكاری برای او هستند. عده ای اوباش دختر غمزه خانم را گروگان می گیرند و خواستگاران او، كه برای نجات دختر اقدام كرده اند، از وجود یكدیگر مطلع می شوند و الم شنگه به راه می افتد. در این فیلم محمود لطفی با رضا بیک ایمانوردی, هوشنگ نوراللهی, غلامحسین بهمنیار, ملیحه نصیری, علی میری, شکرالله رفیعی, امیر شروان, نصرت الله وحدت, نگین همکاری کرده است. نان و نمک درباره آن است که: کمال و دوستانش عزت الله و شیرعلی به کار قاچاق مشغولند. آنها، که برای مهدی کار می کنند، تصمیم می گیرند به کار شرافتمندانه ای رو آورند. یکی از دوستان کمال به نام کاظم بابا موقع حمل محموله ی قاچاق به ضرب گلوله ی ژاندرام ها کشته می شود، قبل از مرگ از کمال درخواست می کند که مراقب پسرش امیر باشد. مهدی شایع می کند که کاظم با توطئه کمال کشته شده، و او قصد دارد لنج کاظم بابا را تصاحب کند. امیر، تحت تأثیر مهدی می کوشد شمسی، همسر کمال، را به شوهرش بدبین کند؛ و چون موفق نمی شود با نقشه ی مهدی تصمیم می گیرند شمسی را به خانه ی خلوتی بکشانند و او را اغفال کنند. امیر پی می برد که کمال سند لنج پدرش را به نام او کرده است. امیر که از رفتار خود پشیمان است به کمال کمک می کند تا شمسی را نجات بدهد. در این فیلم محمود لطفی با رضا بیک ایمانوردی, شورانگیز طباطبایی, یدی, رفیع مددکار, فرهاد خان محمدی, آرشام قهرمانیان, هوشنگ حمزه ای, کریم بهی, علی میری, جمشید شیبانی, کوپال مشکات, شکرالله رفیعی, امیر شروان, فرهاد حمیدی, عهدیه بدیعی, شهروز رامتین, ژیلا, ساغر, رحیم متین, محمود, ابوالفضل لاله همکاری کرده است. ای ایران درباره آن است که: نزدیک به پایان حکومت شاه، سر گروهبان مكوندی به فرماندهی ژاندارمری در یک دهکده منصوب میشود. مکوندی که مردی سختگیر و منضبط است میکوشد به اوضاع پاسگاه سر سامانی بدهد ولی از آنجا که خود همانند زیردستانش در فساد و تباهی به سر میبرد، موفق به ایجاد نظم در پاسگاه نمی شود. او در برابر عصیان مردم ناگزیر حکومت نظامی اعلام می کند ولی مردم با ارسال یک حکم جعلی به گروهبان ارتقاء درجه می دهند و حکومت نظامی را خاتمه یافته اعلام می کنند. مکوندی میکوشد معلم مدرسه وادار کند یک سرود بنویسد و در روز ارتقاء درجه، او همراه با شاگردان مدرسه اجرا کند. ولی معلم و شاگردان او خود را برای خواندن سرودی دیگر - سرود انقلاب - آماده می کنند... در این فیلم محمود لطفی با اکبر عبدی, اکبر معززی, حمید جبلی, کامران فیوضات, محمود کلاری, حسین سرشار, اصغر بیچاره, غلامحسین نقشینه, ثریا حکمت, محمدرضا جدید بخت, حسین داربر, حسین نیکخو, فریدون دادرس, حسین حسین زاده, حسن افراسیابی, رحیم بقایی, مهران محمدی, ناصر تقوایی, هارون یشایایی, محمد علی سلطان زاده, عباس گنجوی, اسحاق خانزادی, ناصر چشم آذر, بهروز عابدینی, شهیندخت بهزادی, انوش نصر, حبیب پوریوسفی, محمد ورشوچی, محمدرضا زاهد شکرابی, علی برنج‌لو همکاری کرده است. آقای لر به شهر می‌رود درباره آن است که: قلی و خواهرش بتول در روستا زندگی می كنند. بتول بهانه می آورد كه به شهر بروند تا او به عقد یك مرد شهری دربیاید. قلی با خواستگار خواهرش مرافعه می كند و چند روزی در پاسگاه حبس می شود. بتول كه از سوی نامزدش گرگ علی و بستگان او آزار می بیند به تهران می رود و آواره می شود. قلی پس از آزادی به دنبال او راهی شهر می شود و به كمك جوانی و دختری به نام زرینه درمی یابد كه خواهرش به فردی به نام احمد فروخته شده است. پس از نجات دادن بتول، قلی با زرینه و خواهرش با مرد جوان ازدواج می كنند. در این فیلم محمود لطفی با حسین شهاب, رفیع مددکار, سعید راد, فرهاد خوشبخت, حسین ملا قاسمی, یورا یوسفی, حسین واثقی, شکرالله رفیعی, امیر شروان, گلی زنگنه, کاظم روشن ضمیر, زرینه, غفار احمدی, علی بانکی, ساغر, افشین, مجید پیوند, محمود همکاری کرده است. مادر درباره آن است که: پیرزنی که در سرای سالمندان زندگی می‌کند به خانه برمی‌گردد تا روزهای پایانی عمرش را در خانه‌اش و کنار فرزندانش که هر کدام گوشه‌ای به زندگی خود مشغولند بگذراند. گرمی حضور مادر در خانه، فرزندان را به دور هم جمع می‌کند و در این مجال فیلم به معرفی شخصیت‌های داستان می‌پردازد. در این فیلم محمود لطفی با اکبر عبدی, اکرم محمدی, امین تارخ, فریماه فرجامی, حمیده خیر آبادی, رقیه چهره آزاد, حمید جبلی, جمشید هاشم پور, محبوبه بیات, محمود کلاری, میرصلاح حسینی, محمد ابهری, علی حاتمی, مرتضی شایسته, حسین کسبیان, عزیز ساعتی, عبدالله اسکندری, حسن حسن‌دوست, محمود بصیری, روبیک منصوری, محمدعلی کشاورز, ارسلان کامکار, پریسا شایسته, داوود ملک‌‌محمودی, بهادر ابراهیمی همکاری کرده است.
