The movie is currently not available.
Submit a request to get notified when this movie is added to IMVBox:

سکوت

۱۳۷۶ |۷۶ دقیقه | درام , موسیقی | 6.9
با اینکه صاحب خانه ، خورشید و مادرش را تهدید به تخلیه محل اقامت شان کرده، اما خورشید پسرک ۹ ساله همه ی دغدغه اش اینست که از طریق صدا تلاش کند تا ... با دنیای پیرامون خود ارتباط برقرار سازد. خورشید همه روزه با اتوبوس به سوی کارگاه ساز سازی می رود و در آخرین ایستگاه، همیشه نادره دختربچه یازده ساله، در انتظار خورشید است تا او را به کارگاه ببرد. آخرین بار آن ها، ابتدا وارد یک بازار بزرگ و شلوغ میشوند، خورشید با صدای موسیقی که از رادیوی دستی رهگذری پخش می شود، راهش را از نادره به طرف صدا تغییر میدهد. لحظاتی بعد نادره درمی یابد که خورشید را گم کرده و سرانجام با تعقیب صدای موسیقی، خورشید را می یابد. صاحب کارگاه سازسازی از دیر آمدن خورشید و نادره عصبانی می شود و آنها را تهدید به اخراج میکند.خورشید در راه بازگشت به خانه درمی یابد که صاحب خانه همچنان طلب اجاره معوقه را میکند. نوازنده دوره گردی حاضر میشود برای صاحب خانه ساز بزند تا او اثاثیه خورشید و مادرش را بیرون نیندازد. امّا خورشید معتقد است که صاحب خانه ساز دوست ندارد و تنها به پول فکر می کند. در حالی که نوازندگان، موسیقی می نوازند تا شاید دل صاحب خانه به رحم آید، صاحب خانه بدون وقفه اسباب و اثاثیه آنها را از خانه بیرون می اندازد و مادر خورشید، با آینه ای که فقط در خانه مانده، بیرون می آید و کار تخلیه خاتمه میگیرد. اما خورشید غرق در دنیای خود است، در بازار مسگرها، خورشید با شنیدن برخورد چکش ها بر دیگهای مسی می ایستد و مثل یک رهبر ارکستر دستش را بالا و پایین میبرد، کمی بعد شاگرد مسگرها به تبعیت از حرکات دست او بر روی دیگهای مسی ضربه میزنند و سمفونی پنج بتهوون در فضا طنین انداز می شود.
بیشتر
بازیگران
خلاصه داستان
درباره سکوت
با اینکه صاحب خانه ، خورشید و مادرش را تهدید به تخلیه محل اقامت شان کرده، اما خورشید پسرک ۹ ساله همه ی دغدغه اش اینست که از طریق صدا تلاش کند تا با دنیای پیرامون خود ارتباط برقرار سازد. خورشید همه روزه با اتوبوس به سوی کارگاه ساز سازی می رود و در آخرین ایستگاه، همیشه نادره دختربچه یازده ساله، در انتظار خورشید است تا او را به کارگاه ببرد. آخرین بار آن ها، ابتدا وارد یک بازار بزرگ و شلوغ میشوند، خورشید با صدای موسیقی که از رادیوی دستی رهگذری پخش می شود، راهش را از نادره به طرف صدا تغییر میدهد. لحظاتی بعد نادره درمی یابد که خورشید را گم کرده و سرانجام با تعقیب صدای موسیقی، خورشید را می یابد. صاحب کارگاه سازسازی از دیر آمدن خورشید و نادره عصبانی می شود و آنها را تهدید به اخراج میکند.خورشید در راه بازگشت به خانه درمی یابد که صاحب خانه همچنان طلب اجاره معوقه را میکند. نوازنده دوره گردی حاضر میشود برای صاحب خانه ساز بزند تا او اثاثیه خورشید و مادرش را بیرون نیندازد. امّا خورشید معتقد است که صاحب خانه ساز دوست ندارد و تنها به پول فکر می کند. در حالی که نوازندگان، موسیقی می نوازند تا شاید دل صاحب خانه به رحم آید، صاحب خانه بدون وقفه اسباب و اثاثیه آنها را از خانه بیرون می اندازد و مادر خورشید، با آینه ای که فقط در خانه مانده، بیرون می آید و کار تخلیه خاتمه میگیرد. اما خورشید غرق در دنیای خود است، در بازار مسگرها، خورشید با شنیدن برخورد چکش ها بر دیگهای مسی می ایستد و مثل یک رهبر ارکستر دستش را بالا و پایین میبرد، کمی بعد شاگرد مسگرها به تبعیت از حرکات دست او بر روی دیگهای مسی ضربه میزنند و سمفونی پنج بتهوون در فضا طنین انداز می شود.
Watch With Subtitles