رئیس

۱۳۸۵ |۱۰۱ دقیقه | جنایی , درام | 3.8
سیامک، جوانی که تا زباله شدن رفته است، فهرست بیست و پنج جوان در جیب اوست که باید به آن‌ها مواد مخدر از نوع پیشرفته‌ترین تا قدیمی‌ترین برساند. ... رضا، پدر سیامک، بعد از چندین سال دوری از وطن برای پدری کردن می آید، در حالی که خودش هنوز یک فراری است. تنها دوست دوران جوانی او که بسیار با هم چرخیده اند، درس خوانده اند، سینما رفته‌اند و بیلیارد بازی کرده اند، شاید هنوز او را باور کند. رضای دیگر، دوستش، یک سرهنگ شاغل و تنهاست. زن سرهنگ با دو پسرش در یک حادثه از جهان رفته‌اند. سرهنگ رضا را باور دارد که رضای قدیمی گناهکار نیست. آنچه می‌ماند عشق و عاشقیت است. رضای گناه کرده، هنوز عاشق زن از دست رفته و سقوط کرده اش، می‌تواند او را ببخشد. سیامک کتابچه نام‌های مشتری‌هایش را می سوزاند. سیامک عشق را در میان نام‌های کتابچه اش پیدا کرده و خط زده است. عاشقان سیاه بخت، به دنبال قطره ای از زندگی از دست رفته‌شان می‌دوند. حتی جراح پیر شده تنهای یک دوره، عشق را بنیان تازه‌شان می‌داند. جراح می‌داند، عاقبت، شکستن «رئیس» است. رئیس در برج عاج خود همه را می‌گرداند. فقط احساس زنده شدن رفاقت دو رضای رفیق مانده‌است که سیلی هولناک می‌شود و دست رئیس را به دستبند و سینه اش را به گلوله می‌رساند. رضا پسرش را یافته‌است...اما...قصه تمام نیست...قطره‌های زهر ارزانند و در انتظار...آنها.
بیشتر
بازیگران
خلاصه داستان
درباره رئیس
سیامک، جوانی که تا زباله شدن رفته است، فهرست بیست و پنج جوان در جیب اوست که باید به آن‌ها مواد مخدر از نوع پیشرفته‌ترین تا قدیمی‌ترین برساند. رضا، پدر سیامک، بعد از چندین سال دوری از وطن برای پدری کردن می آید، در حالی که خودش هنوز یک فراری است. تنها دوست دوران جوانی او که بسیار با هم چرخیده اند، درس خوانده اند، سینما رفته‌اند و بیلیارد بازی کرده اند، شاید هنوز او را باور کند. رضای دیگر، دوستش، یک سرهنگ شاغل و تنهاست. زن سرهنگ با دو پسرش در یک حادثه از جهان رفته‌اند. سرهنگ رضا را باور دارد که رضای قدیمی گناهکار نیست. آنچه می‌ماند عشق و عاشقیت است. رضای گناه کرده، هنوز عاشق زن از دست رفته و سقوط کرده اش، می‌تواند او را ببخشد. سیامک کتابچه نام‌های مشتری‌هایش را می سوزاند. سیامک عشق را در میان نام‌های کتابچه اش پیدا کرده و خط زده است. عاشقان سیاه بخت، به دنبال قطره ای از زندگی از دست رفته‌شان می‌دوند. حتی جراح پیر شده تنهای یک دوره، عشق را بنیان تازه‌شان می‌داند. جراح می‌داند، عاقبت، شکستن «رئیس» است. رئیس در برج عاج خود همه را می‌گرداند. فقط احساس زنده شدن رفاقت دو رضای رفیق مانده‌است که سیلی هولناک می‌شود و دست رئیس را به دستبند و سینه اش را به گلوله می‌رساند. رضا پسرش را یافته‌است...اما...قصه تمام نیست...قطره‌های زهر ارزانند و در انتظار...آنها.
بازیگران و عوامل
Watch With Subtitles