عروس فراری

زیرنویس‌ها: انگلیسی , آلمانی , عربی
۱۳۸۲ |۸۴ دقیقه | کمدی , عاشقانه
آقای «قندی زاده» در مراسم عروسی دخترش «هما» وقتی متوجه می شود که دامادش محمود، به جهت اینکه تحت تعقیب خانواده همسر اولش است، پنهان شده، برای ... حفظ آبرو از مباشرش حشمت خان می خواهد تا دامادی یک شبه برای او دست و پا کند!....
«حشمت خان» برادرزاده اش «امیر» را به این منظور معرفی می کند و برای این کارش هم دلایل خوبی دارد، اول این که با پولی که برای امیر خواهد گرفت، هزینه عروسی او با دخترش لطیفه تأمین می شود و به علاوه با رفتن لطیفه، او نیز با سولماز خانم، بیوه زن همسایه، که مدت هاست علاقه مندش است، ازدواج خواهد کرد...
«امیر» هم برای این کارش دلیل منطقی دارد... او فکر می کند که با بیست و پنج میلیون تومانی که به دست می آورد، خانه ای را رهن کرده و پدر و مادرش را که مستاجر عمویش هستند، به آن خانه می برد و به علاوه از شر لطیفه، دختر عموی پرتوقعش نیز آزاد خواهد شد...
پس همه چیز روبه راه است، امیر و هما مطابق برنامه در جشن عروسی حاضر می شوند و در پایان نیز ظاهراً به بهانه رفتن به ماه عسل از خانه خارج می شوند، میهمانان با آن ها در شهر چرخی می زنند و بالاخره عروس و داماد، مطابق قرار، راهی خانه آقای قندی زاده می شوند. اما هما، بین راه امیر را به بهانه ای از اتومبیل پیاده می کند و به قصد انتقامجویی از محمود با اتومبیل می گریزد...
وقتی «امیر» بدون «هما» به خانه باز می گردد، قندی زاده تصورش اینست که امیر با مخفی کردن دخترش قصد دریافت پول بیش تری را دارد و بحث بین شان، سرانجام به درگیری منتهی می شود و بالاخره با وساطت حشمت خان، قرار می شود که امیر در قبال تحویل عروس، پولش را بگیرد.
«امیر» در جست و جوی «هما»، او را درهم ریخته و پریشان می یابد. «هما» از امیر خواهش می کند تا به ترتیبی انتقامش را از محمود بگیرد. امیر محمود را می یابد و او را که مردی لاابالی و بی شخصیت است و همه چیز را از دریچه کالا و اقتصاد و تجارت می بیند، ناچار می کند تا برابر هما زانو زده و از او طلب بخششی نماید...
در فاصله ای که «امیر» و «هما» در جستجوی «محمود» بوده اند، هر دو احساس می کنند که به یکدیگر علاقه مندند، پس این بار واقعاً باهم عروسی می کنند ...
بیشتر
بازیگران
خلاصه داستان
درباره عروس فراری
آقای «قندی زاده» در مراسم عروسی دخترش «هما» وقتی متوجه می شود که دامادش محمود، به جهت اینکه تحت تعقیب خانواده همسر اولش است، پنهان شده، برای حفظ آبرو از مباشرش حشمت خان می خواهد تا دامادی یک شبه برای او دست و پا کند!.... <br /> «حشمت خان» برادرزاده اش «امیر» را به این منظور معرفی می کند و برای این کارش هم دلایل خوبی دارد، اول این که با پولی که برای امیر خواهد گرفت، هزینه عروسی او با دخترش لطیفه تأمین می شود و به علاوه با رفتن لطیفه، او نیز با سولماز خانم، بیوه زن همسایه، که مدت هاست علاقه مندش است، ازدواج خواهد کرد... <br /> «امیر» هم برای این کارش دلیل منطقی دارد... او فکر می کند که با بیست و پنج میلیون تومانی که به دست می آورد، خانه ای را رهن کرده و پدر و مادرش را که مستاجر عمویش هستند، به آن خانه می برد و به علاوه از شر لطیفه، دختر عموی پرتوقعش نیز آزاد خواهد شد... <br /> پس همه چیز روبه راه است، امیر و هما مطابق برنامه در جشن عروسی حاضر می شوند و در پایان نیز ظاهراً به بهانه رفتن به ماه عسل از خانه خارج می شوند، میهمانان با آن ها در شهر چرخی می زنند و بالاخره عروس و داماد، مطابق قرار، راهی خانه آقای قندی زاده می شوند. اما هما، بین راه امیر را به بهانه ای از اتومبیل پیاده می کند و به قصد انتقامجویی از محمود با اتومبیل می گریزد...<br /> وقتی «امیر» بدون «هما» به خانه باز می گردد، قندی زاده تصورش اینست که امیر با مخفی کردن دخترش قصد دریافت پول بیش تری را دارد و بحث بین شان، سرانجام به درگیری منتهی می شود و بالاخره با وساطت حشمت خان، قرار می شود که امیر در قبال تحویل عروس، پولش را بگیرد.<br /> «امیر» در جست و جوی «هما»، او را درهم ریخته و پریشان می یابد. «هما» از امیر خواهش می کند تا به ترتیبی انتقامش را از محمود بگیرد. امیر محمود را می یابد و او را که مردی لاابالی و بی شخصیت است و همه چیز را از دریچه کالا و اقتصاد و تجارت می بیند، ناچار می کند تا برابر هما زانو زده و از او طلب بخششی نماید...<br /> در فاصله ای که «امیر» و «هما» در جستجوی «محمود» بوده اند، هر دو احساس می کنند که به یکدیگر علاقه مندند، پس این بار واقعاً باهم عروسی می کنند ...
بازیگران و عوامل
Watch With Subtitles