طعم گيلاس

۱۳۷۵ |۱۰۰ دقیقه | درام | 7.7
مردی سوار بر اتومبیل، در جست و جوی کسی است تا بتواند مشکل خود را به کمک او حل کند. ابتدا سربازی را سوار اتومبیلش میکند و پس از جلب رضایت او برای ... کمک در مقابل دریافت دستمزد، به سوی منطقه ای پرت و دورافتاده میرود. در کنار درختی مرد از سرباز میخواهد تا چاله ی کنار درخت را به خاطر بسپارد، صبح روز بعد به همان جا بیاید و صدایش بزند. اگر مرد پاسخ داد، او را از چاله بیرون بیاورد و در غیر این صورت، چاله را با خاکهای کنار آن پر کند. سرباز، از این که در خودکشی مرد به او کمک کند، طفره میرود و می گریزد. مرد به جست و جوی آدم دیگری برمی آید تا به همین شیوه کمکش کند. به سراغ نگهبان افغانی یک دستگاه سنگ شکن در معدن شن و ماسه میرود اما نگهبان کار دارد. در عوض، موفق میشود دوست نگهبان را که او نیز جوانی افغانی و طلبه است با خود همراه کند. اما این بار نیز با امتناع طلبه رو به رو میشود که نصیحتش میکند؛ در جست و جوی آدمی دیگر، به مردی پا به سن گذاشته و کارمند حوزه حیات وحش برمی خورد که فرزندش به بیماری کم خونی مبتلاست و مشکلی مالی دارد. مرد پا به سن گذاشته کمک به او را می پذیرد و پس از به خاطر سپردن محل درخت و چاله، همراهش به محل کارش باز میگردد. در مسیر بازگشت، مرد پا به سن گذاشته که آذری است، حرفها و خاطراتی برای او نقل میکند. مرد به تدریج در تصمیمش متزلزل میشود. با این حال شب هنگام در چاله میخوابد اما سرانجام از خودکشی منصرف میشود.
بیشتر
بازیگران
خلاصه داستان
درباره طعم گيلاس
مردی سوار بر اتومبیل، در جست و جوی کسی است تا بتواند مشکل خود را به کمک او حل کند. ابتدا سربازی را سوار اتومبیلش میکند و پس از جلب رضایت او برای کمک در مقابل دریافت دستمزد، به سوی منطقه ای پرت و دورافتاده میرود. در کنار درختی مرد از سرباز میخواهد تا چاله ی کنار درخت را به خاطر بسپارد، صبح روز بعد به همان جا بیاید و صدایش بزند. اگر مرد پاسخ داد، او را از چاله بیرون بیاورد و در غیر این صورت، چاله را با خاکهای کنار آن پر کند. سرباز، از این که در خودکشی مرد به او کمک کند، طفره میرود و می گریزد. مرد به جست و جوی آدم دیگری برمی آید تا به همین شیوه کمکش کند. به سراغ نگهبان افغانی یک دستگاه سنگ شکن در معدن شن و ماسه میرود اما نگهبان کار دارد. در عوض، موفق میشود دوست نگهبان را که او نیز جوانی افغانی و طلبه است با خود همراه کند. اما این بار نیز با امتناع طلبه رو به رو میشود که نصیحتش میکند؛ در جست و جوی آدمی دیگر، به مردی پا به سن گذاشته و کارمند حوزه حیات وحش برمی خورد که فرزندش به بیماری کم خونی مبتلاست و مشکلی مالی دارد. مرد پا به سن گذاشته کمک به او را می پذیرد و پس از به خاطر سپردن محل درخت و چاله، همراهش به محل کارش باز میگردد. در مسیر بازگشت، مرد پا به سن گذاشته که آذری است، حرفها و خاطراتی برای او نقل میکند. مرد به تدریج در تصمیمش متزلزل میشود. با این حال شب هنگام در چاله میخوابد اما سرانجام از خودکشی منصرف میشود.
Watch With Subtitles