Hello - Salam - سلام

Salam, a migrant Afghan who lives hundreds miles away from his homeland, has his own dreams. He meets Saeid, a teenage from Kerman.They become friends . Salam and Saeid both dream to fly and they are flying with Saeid's small airplane in their imagination. They meet a pilot and show their interest such that the pilot finds out about their wills but he can take only one of them to the sky. Saeid and Salam have passed all the time dreaming to fly, but now only one of them can experience this in reality. Saeid decides to give this opportunity to his friend Salam.

سلام پسرک مهاجر افغانی که از سرزمین مادری اش فرسنگ ها دور است، امّا بیکران آرزوها و رویاهایش همچنان در او سیلان دارد. سلام وقتی با سعید نوجوان کرمانی، به سبب یک حادثه و اتفاق آشنا می شود و به دلیل روحیه مشابهی که سعید با سلام دارد، به زودی دوستی عمیقی بین شان شکل میگیرد.سلام و سعید هردو سودای پرواز دارند، در خیال خود با هواپیمای کوچک سعید پرواز می کنند تا این که با خلبان هواپیمای پست آشنا می شوند، آن دو چنان مشتاقانه با او روبرو میشوند که نظرش را جلب میکنند، خلبان به زودی از قصد آنها آگاه می شود اما فقط میتواند یکی از آنها را به آسمان ببرد. سعید و سلام که تمام روزهای گذشته در خیال خود باهم در پرواز بوده اند، حالا در واقعیت، یکی از آنها میتواند به رویایش جامه واقعیت بپوشاند.سعید فرصت پرواز را به دوستش سلام میدهد.