Goodnight Stranger - Shab Bekheir Gharibeh - شب بخیر غریبه

Saeed, who is an addict and unemployed with lots of debt, leaves his house, his wife, Maryam, and his daughters, Mahsa and Ghazaleh, out of shame. Mehrdad, Maryam's brother، promises his sister to bring her husband back...

سعید، معتادی بیکار با خرواری قرض، از شرمساری، همسرش و دو دخترانش، مهسا و غزاله را ترک میکند. مهرداد، برادر مریم، به او قول میدهد که همسرش را به او بازگرداند

Saeed, who is addicted and unemployed and has lots of debts, leaves his house, his wife, Maryam, and his daughters, Mahsa and Ghazaleh, out of shame. Mehrdad, Maryam's brother promises his sister to bring her husband back. He searches everywhere for Saeed, but in vain. In this search, Saeed's father also helps Mehrdad. Saeed, who wants money from someone, can't get his money as before. Meanwhile, his creditors are bothring him, and once that they fight with him, he is injured and goes to the hospital. In the hospital, Dr. Boroumand recognizes him. He was a classmate of Saeed and Mehrdad many years ago. Dr. Boroumand tries to bring Saeed back to life. Eventually, Saeed recoveres his health, gives up his addiction and returns to his house with Mehrdad and is graciously welcomed by Maryam and his daughters.

سعید، که دچار اعتیاد است و بیکاری و بدهکاری زیاد، زندگی اش را متلاشی کرده، از روی شرم، پریشان با غروری از دست رفته، خانه، همسرش مریم و دخترانش مهسا و غزاله را ترک میکند. مهرداد، برادر مریم، به خواهرش قول می دهد تا همسرش سعید را نزد او بازگرداند و به همین منظور به هرجایی که ردی از او دارد، مراجعه می کند اما سعید را نمی یابد. در این جست و جو، پدر سعید نیز مهرداد را همراهی میکند. سعید که از شخصی طلبکار است، مثل دفعات قبلی، از مراجعه به او بازهم نتیجه نمیگیرد. این درحالی است که طلبکاران او را آزاد نمیگذارند و یک بار که درگیر می شود، مجروح و در بیمارستان بستری می شود. در بیمارستان، دکتر برومند، او را می شناسد. دکتر سالها پیش با سعید و مهرداد هم کلاس بوده است. دکتر برومند با تمهیدات و تدابیر مختلف سعی می کند تا سعید را به زندگی بازگرداند و سعید با اراده و پایمردی سلامت خود را بازیافته و اعتیادش را ترک کرده و به همراه مهرداد به خانه اش بازمیگردد و با استقبال مهربانانه همسرش مریم و دخترانش مهسا و غزاله مواجه میشود...