Children of Water and Earth - Kudakani az Ab O Gel - کودکانی از آب و گل

Karim Sarabi returns to his tribe seven years into the war. His tribe has been temporarily settled behind the front lines. He has been put on a pilgrimage quota to Mecca for his good services. After settling his tribe's issues, he fulfills his last military mission and takes some ammunition to the mountainous regions of the front lines. He reaches his village after seven years, and fulfills his promise to take his wife's corpse to Mecca.

«کریم سرابی» پس از ۷ سال جنگ برای دیدار اقوام خود به میان قبیله می آید. قبیله اش در پشت جبهه های جنگ به صورت موقت اسکان یافته است. «کریم» به خاطر مجاهدت از طرف فرماندهی نیروهای مردمی در سهمیه اعزام به حج قرار گرفته است. او ضمن رتق وفتق مسایل قبیله ای، آخرین مأموریت جنگی خود را نیز انجام میدهد و مقادیری محموله جنگی را به کوهستانهای خط مقدم می رساند. در این مأموریت موفق می شود. پس از ۷ سال قدم در خاک روستای متروکه خود بگذارد و آخرین تعهدش را به انجام برساند. او با خود عهد کرده بود که جسد همسرش را به خانه خدا ببرد. اینک او و همسرش با هم به سوی خانه خدا در حرکتند...