شعبان نسیمیان به عنوان تهیه کننده در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
محکوم درباره آن است که: آقای امیدوار، که کارمند مورد اعتماد بانک است، مأمور انتقال مقداری طلا و جواهر از آبادان به تهران می شود. سهراب، همکار امیدوار، که از موضوع حمل جواهرات آگاه است، با کمک همدستانش در آبادان جواهرها و همچنین کت امیدوار را که حاوی ساعت جیبی اهدائی رئیس بانک است می ربایند. سارقی که کت امیدوار را پوشیده در تصادف با یک کامیون کشته می شود و این تصور پیش می آید که امیدوار کشته شده است. وقتی امیدوار درمی یابد که او را
... به جای سارقی که در تصادف کشته شده گرفته اند از بازگشت به تهران خودداری می کند؛ اما پس از چند سال که برای دیدن فرزندانش به تهران می رود به یکی از سارقان برمی خورد و با تعقیب او به خانه ی سهراب می رسد. در خانه ی سهراب یکی از سارقان بدست همدستانش کشته و امیدوار متهم به قتل می شود، اما سرانجام در روز محاکمه دادستان، که پسر امیدوار است، حقایق را روشن می کند و موجب دستگیری سهراب و همدستانش می شود. در این فیلم شعبان نسیمیان با جمشید مهرداد, رضا هوشمند, روبیک منصوری, حسین خواجه امیری, کاظم راجی نیا, جواد قائم مقامی, مجید محسنی, حسین محسنی, اشرف کاشانی, سیمین علیزاده, ناصر رفعت, بهشته, فرج الله نسیمیان, دلیله نمازی, ابراهیم باقری, سوسن مهاجر, پروین, شعبان شهری, غیاث, عباس دماوندی, میرزاده, گیتی همکاری کرده است.
شعبان نسیمیان به عنوان عکاس در برخی فیلمها مشارکت کرده است:
گذشت درباره آن است که: زن و مردی پس از چند سال زندگی مشترک صاحب فرزند نمی شوند، و مرد تصمیم می گیرد همسر دیگری اختیار کند، تا این که باباعلی و همسرش گلناز برای کار نزد آنها می آیند. زوج بدون فرزند به ایرج، فرزند باباعلی، دل می بندند و مدتی بعد زن دختری به دنیا می آورد و نام او را نازی می گذارد. نازی و ایرج به هم انس می گیرند؛ اما مادر نازی با ایرج بنای ناسازگاری می گذارد، به طوری که گلناز همراه فرزند خود خانه را ترک می کند. گلناز بر اثر حادثه ای فوت می کند، و مادر نازی همچنان نسبت به ایرج ناسازگار است؛ به طوری که نازی از فراق ایرج بیمار می شود. زن و مرد پوزش خواهانه از باباعلی می خواهند که ایرج را نزد آنها بازگرداند و نازی را از رنج و دلتنگی درآورد، و عاقبت باباعلی با خواست آنها موافقت می کند. در این فیلم شعبان نسیمیان با روبیک منصوری, آذر شیوا, مجید محسنی, حسین محسنی, حیدر صارمی, ابوالقاسم ملکوتی, ناصر رفعت, پریا, فرج الله نسیمیان, دلیله نمازی, محسن میلانی, وارطان چاپاریان همکاری کرده است.
آتشپاره تهران درباره آن است که: دختری که در کاباره ای کار می کند شیفته ی خواننده ی جوان کاباره است، اما کاباره دار به دختر توجه دارد و نقشه هایی برای تصاحب او در سرش می پروراند. دوستان خواننده با تدابیری کاباره دار را گوشمالی می دهند و سرانجام وسایل ازدواج خواننده ی جوان و دختر را فراهم می کنند. در این فیلم شعبان نسیمیان با هوشنگ سارنگ, غلامحسین بهمنیار, حیدر صارمی, فرانک میر قهاری, غلامعلی روانبخش, جواد تقدسی, ناصر رفعت, ملوک آغوز, پوران, عطاالله خرم, عباس مصدق, فرج الله نسیمیان, رشید مرادی, ناجی عقراوی همکاری کرده است.
من مادرم درباره آن است که: مردی پس از مدت ها سوء ظن به همسرش در مورد داشتن رابطه با جوانی نقاش، سرانجام او را طرد می کند. سال ها بعد او اتفاقاً با نقاش برخورد کرد و از بیگناهی همسرش مطمئن می شود. او پس از ماجراهایی سرانجام همسرش را که در بیمارستانی مشغول کار است یافته و به همراه دختر کوچکشان زندگی تازه ای را آغاز می کنند. در این فیلم شعبان نسیمیان با فرخ لقا هوشمند, رضا هوشمند, فرهاد محبت, جلال مقامی, محسن آراسته, فرامرز رسولی, رضا شفیع, آذر شیوا, حسین محسنی, حیدر صارمی, مینو شفیع, اشرف کاشانی, ناصر رفعت, بهشته, ناصر کوره چیان, فرج الله نسیمیان, وارطان چاپاریان, ناجی عقراوی همکاری کرده است.
نصیب و قسمت درباره آن است که: خلیل و منصور در کارخانه ی جمشید کار می کنند. جمشید که در پی اغوای عالیه، نامزد منصور، است دل دختر را به دست می آورد و منصور و خلیل را اخراج می کند. آن دو مستأصل از تأمین زندگی خود تصمیم به خودکشی می گیرند و خود را به رودخانه می اندازند. وقتی از رودخانه بیرون می آیند یک ماهی در جیب منصور است که در شکمش یک انگشتری است. وقتی منصور انگشتری را به انگشت می کند زن غول پیکری به نام پریزاد ظاهر می شود که آرزوهای آنها را برآورده می کند. اولین خواست منصور این است که به عنوان مباشر مینا درآید تا او را از هوس بازی های نامزدش جمشید آگاه کند. اما مینا منصور را به دلیل دخالت هایش از خود می راند. تا این که مینا، عالیه و چند دختر دیگر متوجه می شوند که جمشید همه ی آنها را فریب داده است. یکی از دوستان مینا همراه با منصور و خلیل به خانه ی جمشید می روند. مینا با اسلحه به طرف جمشید شلیک می کند و با آمدن پلیس منصور خود را قاتل معرفی می کند. جمشید، که گلوله به او اصابت نکرده، از زمین برمی خیزد و پس از اظهار ندامت به عالیه قول می دهد که زندگی جدیدی را با او آغاز کند. در این فیلم شعبان نسیمیان با رقیه چهره آزاد, جمشید مهرداد, ملکه رنجبر, روبیک منصوری, منصور والا مقام, همایون, فرانک میر قهاری, سیما, تاج الملوک احمدی, ناصر رفعت, پریا, فرج الله نسیمیان, ابراهیم باقری, مهری عقیلی, وارطان چاپاریان, رشید همکاری کرده است.